خلیل بن عبدالله خلیلی قزوینیابویعلی خلیلبن عبداللهبن احمد،معروف به خلیلی قزوینی، حافظ و محدّث و شرححالنگار ایرانی قرن چهارم و پنجم بود. ۱ - معرفی خلیلی قزوینیخاندان خلیلی از خاندانهای مشهور در علوم، بهویژه در علم حدیث ، بهشمار میآیند. جد او، ابوعبدالله احمدبن ابراهیم (متوفی ۳۲۷)، از محدّثان مشهور بود و در قزوین از ابنماجه قزوینی ، صاحب سنن، حدیث شنیده و مسند او را نوشته بود. [۱]
ابویعلی خلیلبن عبدالله خلیلی، کتاب الارشاد الی معرفة علماء الحدیث (من تجزئةالسلفی)، ج ۲، ص ۷۶۶، چاپ محمدسعیدبن عمر ادریس، ریاض ۱۴۰۹/۱۹۸۹.
[۲]
عبدالکریمبن محمد رافعی، التدوین فی اخبار قزوین، ج ۲، ص۵۰، چاپ عزیزاللّه عطاردی، تهران، ۱۳۷۶ ش.
دو عموی او محمد و ابراهیم، پدرش عبدالله و برادرش اسماعیلبن عبدالله از محدّثان قزوین بودند. [۳]
ابویعلی خلیلبن عبدالله خلیلی، کتاب الارشاد الی معرفة علماء الحدیث (من تجزئةالسلفی)، ج ۲، ص ۷۶۶، چاپ محمدسعیدبن عمر ادریس، ریاض ۱۴۰۹/۱۹۸۹.
[۴]
عبدالکریمبن محمد رافعی، التدوین فی اخبار قزوین، ج ۱، ص ۱۵۱، چاپ عزیزاللّه عطاردی، تهران، ۱۳۷۶ ش.
[۵]
عبدالکریمبن محمد رافعی، التدوین فی اخبار قزوین، ج۲، ص ۱۵، چاپ عزیزاللّه عطاردی، تهران، ۱۳۷۶ ش.
[۶]
عبدالکریمبن محمد رافعی، التدوین فی اخبار قزوین، ج۲، ص ۲۰۳، چاپ عزیزاللّه عطاردی، تهران، ۱۳۷۶ ش.
[۷]
عبدالکریمبن محمد رافعی، التدوین فی اخبار قزوین، ج ۳، ص۷۰، چاپ عزیزاللّه عطاردی، تهران، ۱۳۷۶ ش.
تاریخ ولادت خلیلی را سال ۳۶۷ دانستهاند، باتوجه به سخن او [۸]
ابویعلی خلیلبن عبدالله خلیلی، کتاب الارشاد الی معرفة علماء الحدیث (من تجزئةالسلفی)، ج ۲، ص۷۴۰ـ۷۴۱، چاپ محمدسعیدبن عمر ادریس، ریاض ۱۴۰۹/۱۹۸۹.
که اولین استاد خود را ابنماک مزکّی قزوینی (متوفی ۳۷۲) ذکر کرده و کمترین سن برای صحت تحمل حدیث پنج سال بوده است.ذهبی [۹]
محمدبن احمدبن عثمان ذهبی، سیر اعلامالنبلاء، ج۱۷، ص ۶۶۷.
نیز نوشته که او هنگام وفات در ۴۴۶، هشتاد سال داشته است.۱.۱ - سفر به نیشابورخلیلی برای شنیدن حدیث به شهرهای گوناگونی سفر کرد. [۱۰]
محمدبن احمد ذهبی، العبر فی خبر من غبر، ج ۳، ص ۲۱۳، چاپ فؤاد سید، کویت ۱۹۸۴.
نخستین سفر او به نیشابور و برای بهرهگیری از درس ابوعبدالله حاکم نیشابوری (متوفی ۴۰۵) بود و بعدها او را به نیکی و دانش بسیار ستود. [۱۱]
ابویعلی خلیلبن عبدالله خلیلی، کتاب الارشاد الی معرفة علماء الحدیث (من تجزئةالسلفی)، ج ۳، ص ۸۵۱، چاپ محمدسعیدبن عمر ادریس، ریاض ۱۴۰۹/۱۹۸۹.
او در این سفر از مشایخ حدیثی دیگری، چون ابوالحسین احمدبن محمد خفاف نیشابوری و ابوبکر محمدبن احمدبن عَبدوس مُزَکَّی ، نیز حدیث شنید. [۱۲]
ابویعلی خلیلبن عبدالله خلیلی، کتاب الارشاد الی معرفة علماء الحدیث (من تجزئةالسلفی)، ج ۳، ص ۸۲۳، چاپ محمدسعیدبن عمر ادریس، ریاض ۱۴۰۹/۱۹۸۹.
[۱۳]
ابویعلی خلیلبن عبدالله خلیلی، کتاب الارشاد الی معرفة علماء الحدیث (من تجزئةالسلفی)، ج ۳، ص ۸۳۵، چاپ محمدسعیدبن عمر ادریس، ریاض ۱۴۰۹/۱۹۸۹.
[۱۴]
ابویعلی خلیلبن عبدالله خلیلی، کتاب الارشاد الی معرفة علماء الحدیث (من تجزئةالسلفی)، ج ۳، ص ۸۳۹، چاپ محمدسعیدبن عمر ادریس، ریاض ۱۴۰۹/۱۹۸۹.
[۱۵]
ابویعلی خلیلبن عبدالله خلیلی، کتاب الارشاد الی معرفة علماء الحدیث (من تجزئةالسلفی)، ج ۳، ص ۹۱۱، چاپ محمدسعیدبن عمر ادریس، ریاض ۱۴۰۹/۱۹۸۹.
[۱۶]
محمدبن احمدبن عثمان ذهبی، سیر اعلامالنبلاء، ج ۱۷، ص ۶۶۶.
۱.۲ - مشایخ اجازه خلیلیمشایخ اجازه و استادان خلیلی، علاوه بر پدرش که مطالبی از او نقل کرده است، [۱۷]
ابویعلی خلیلبن عبدالله خلیلی، کتاب الارشاد الی معرفة علماء الحدیث (من تجزئةالسلفی)، ج ۳، ص۹۵۰، چاپ محمدسعیدبن عمر ادریس، ریاض ۱۴۰۹/۱۹۸۹.
ابوالحسن علیبن عمر دارقُطنی ، ابوسعید قاسمبن علقمه شروطی ابهری ابوسعید قاسمبن علقمه شُرُوطی ابهری ، و ابوطاهر محمدبن عبدالرحمان المُخَلِّص بودند. [۱۸]
محمدبن احمدبن عثمان ذهبی، سیر اعلامالنبلاء، ج ۱۷، ص ۶۶۶.
[۱۹]
ابویعلی خلیلبن عبدالله خلیلی، کتاب الارشاد الی معرفة علماء الحدیث (من تجزئةالسلفی)، ج ۱، ص ۲۴ـ۲۹، چاپ محمدسعیدبن عمر ادریس، ریاض ۱۴۰۹/۱۹۸۹.
افزون بر فرزندش ابوزید واقد و اسماعیلبن عبدالجباربن ماکی ، ابوبکربن لال همدانی (متوفی ۳۹۸) نیز، با اینکه از شیوخ و استادانش به شمار میآمده، از او حدیث شنیده است. [۲۰]
محمدبن احمدبن عثمان ذهبی، تاریخالاسلام و وفیات المشاهیر و الاعلام، ج ۹، ص ۶۸۱، چاپ بشار عواد معروف، بیروت ۱۴۲۴/۲۰۰۳.
[۲۱]
ابویعلی خلیلبن عبدالله خلیلی، کتاب الارشاد الی معرفة علماء الحدیث (من تجزئةالسلفی)، ج ۱، ص ۲۹ـ۳۰، چاپ محمدسعیدبن عمر ادریس، ریاض ۱۴۰۹/۱۹۸۹.
ا بنماکولا نیز از او اجازه نقل روایت گرفته است. [۲۲]
علیبن هبةالله ابنماکولا، اکمال الکمال، ج ۳، ص ۱۷۴، حیدرآباد دکن ۱۳۸۱.
ماکولاماکولا۱.۳ - توثیقمحدّثان، خلیلی را موثق دانسته و او را با اوصافی چون امام ، حافظ، آشنا به علل حدیث و رجال ، کثیرالجمع و الروایة و عالیالاسناد ستودهاند. [۲۳]
علیبن هبةالله ابنماکولا، اکمال الکمال، ج ۳، ص ۱۷۵، حیدرآباد دکن ۱۳۸۱.
[۲۴]
عبدالکریمبن محمد رافعی، التدوین فی اخبار قزوین، ج ۲، ص ۴۰۶، چاپ عزیزاللّه عطاردی، تهران، ۱۳۷۶ ش.
[۲۵]
محمدبن احمدبن عثمان ذهبی، تاریخالاسلام و وفیات المشاهیر و الاعلام، ج ۹، ص ۶۸۱، چاپ بشار عواد معروف، بیروت ۱۴۲۴/۲۰۰۳.
[۲۶]
علیبن سلیمان یافعی، مرآةالجنان، ج ۳، ص ۴۹، بیروت ۱۴۱۷/۱۹۹۷.
۱.۴ - قضاوتشرححال نگاران، خلیلی را قاضی نیز دانستهاند ولی در این باره توضیح بیشتری ندادهاند. [۲۷]
محمدبن احمدبن عثمان ذهبی، سیر اعلامالنبلاء، ج ۱۷، ص ۶۶۶.
[۲۸]
ابنعماد حنبلی، شذرات الذهب، ج ۳، ص ۲۷۴.
۱.۵ - در گذشتخلیلی در اواخر ۴۴۶ در قزوین از دنیا رفت. [۲۹]
عبدالکریمبن محمد رافعی، التدوین فی اخبار قزوین، ج ۲، ص ۴۰۷، چاپ عزیزاللّه عطاردی، تهران، ۱۳۷۶ ش.
[۳۰]
محمدبن احمدبن عثمان ذهبی، تاریخالاسلام و وفیات المشاهیر و الاعلام، ج ۹، ص ۶۸۲، چاپ بشار عواد معروف، بیروت ۱۴۲۴/۲۰۰۳.
۱.۶ - مشهورترین اثرمشهورترین اثر خلیلی، الارشاد فی معرفة علماء الحدیث است. ذهبی [۳۱]
محمدبن احمدبن عثمان ذهبی، سیر اعلامالنبلاء، ج ۱۷، ص ۶۶۶.
[۳۲]
ذ هبی، تذکرةالحفاظ، ج ۳، ص ۱۱۲۳
، صفدی [۳۳]
خلیلبن ایبک صفدی، الوافی بالوفیات، ج ۱۳، ص ۲۴۷.
و سیوطی [۳۴]
عبدالرحمان سیوطی، طبقاتالحفاظ، ج۱، ص ۴۴۹، چاپ علیمحمد عمر، قاهره ۱۴۱۷/ ۱۹۹۶.
با عنوان الارشاد فی معرفة المحدثین و متأخران مانند حاجیخلیفه ، [۳۵]
حاجیخلیفه، کشفالظنون، ج ۱، ستون۷۰.
کتانی [۳۶]
محمدبن جعفر کتانی، الرسالة المستطرفة لبیان مشهور کتب السنة المشرفة، ج۱، ص ۱۰۸، کراچی ۱۳۷۹/۱۹۶۰ م.
و بروکلمان از آن با عنوان الارشاد فی علماء البلاد یاد کردهاند.اصل این کتاب در دست نیست و آنچه از آن باقی مانده منتخبی است که ابوطاهر احمدبن محمد اصفهانی مشهور به حافظ سِلَفی (متوفی ۵۷۶) آن را برای تدریس و القا بر شاگردانش تهیه کرده و شاگردش، ا بوالمکارم مفضلبن علیبن مفرج مقدسی ، در ۵۷۲ آن را نزد سلفی به قرائت آموخته است. سلفی نیز کتاب را از روی نسخهای کهن نزد استادش، اسماعیلبن عبدالجبار قزوینی ، که شاگرد خلیلی بوده، در سال ۵۰۱ در قزوین خوانده است. [۳۷]
ابویعلی خلیلبن عبدالله خلیلی، کتاب الارشاد الی معرفة علماء الحدیث (من تجزئةالسلفی)، ج ۱، ص ۱۵۲، چاپ محمدسعیدبن عمر ادریس، ریاض ۱۴۰۹/۱۹۸۹.
ذهبی [۳۸]
محمدبن احمدبن عثمان ذهبی، سیر اعلامالنبلاء، ج ۱۷، ص ۶۶۶.
نیز منتخب سلفی را در دست داشته و ظاهراً اصل این کتاب را ندیده است.علاوه بر حافظ سلفی ، زینالدین ابوالعدل قاسمابن قُطلُوبُغا (متوفی ۸۷۹)، محدّث و مورخ و فقیه حنفی ، نیز این کتاب را به ترتیب حروف الفبا مرتب کرده است، که ظاهراً در دست نیست. [۳۹]
حاجیخلیفه، کشفالظنون، ج ۱، ستون۷۰.
[۴۰]
محمدبن جعفر کتانی، الرسالة المستطرفة لبیان مشهور کتب السنة المشرفة، ج۱، ص ۱۰۸، کراچی ۱۳۷۹/۱۹۶۰ م.
۱.۷ - هدف از تألیف الارشادخلیلی [۴۱]
ابویعلی خلیلبن عبدالله خلیلی، کتاب الارشاد الی معرفة علماء الحدیث (من تجزئةالسلفی)، ج ۱، ص ۵۳ـ۵۴، چاپ محمدسعیدبن عمر ادریس، ریاض ۱۴۰۹/۱۹۸۹.
هدف خود را از تألیف الارشاد ، نوشتن کتابی دربارۀ محدّثان و راویان مشهور به ترتیب شهرها و تبیین سخن بزرگان علم حدیث و رجال دربارۀ جرح و تعدیل و توثیق افراد بیان کرده است.برای این منظور، وی در الارشاد به تابعین و اتباع آنان و محدّثان پس از آنان پرداخته ولی صحابه را در این کتاب نیاورده و وعده داده است که کتابی در طبقات صحابه تألیف خواهد کرد. او [۴۲]
ابویعلی خلیلبن عبدالله خلیلی، کتاب الارشاد الی معرفة علماء الحدیث (من تجزئةالسلفی)، ج ۱، ص ۱۵۷ـ۱۸۵، چاپ محمدسعیدبن عمر ادریس، ریاض ۱۴۰۹/۱۹۸۹.
الارشاد را با بحث دربارۀ اقسام حدیث ، العلة ( حدیث معیوب ) و معرفةالشاذ آغاز کرده و اولین شهری که به معرفی محدّثان و راویان آن پرداخته مدینه است و در ذیل آن به شیوخ و شاگردان م الکبن انس و نیز نحوۀ شکلگیری و گسترش مذهب مالکی اشاره کرده است. [۴۳]
ابویعلی خلیلبن عبدالله خلیلی، کتاب الارشاد الی معرفة علماء الحدیث (من تجزئةالسلفی)، ج ۱، ص ۱۸۶ـ۳۱۸، چاپ محمدسعیدبن عمر ادریس، ریاض ۱۴۰۹/۱۹۸۹.
وی پس از مدینه به راویان مکه [۴۴]
ابویعلی خلیلبن عبدالله خلیلی، کتاب الارشاد الی معرفة علماء الحدیث (من تجزئةالسلفی)، ج ۱، ص ۳۱۹، چاپ محمدسعیدبن عمر ادریس، ریاض ۱۴۰۹/۱۹۸۹.
و سپس شام و مصر [۴۵]
ابویعلی خلیلبن عبدالله خلیلی، کتاب الارشاد الی معرفة علماء الحدیث (من تجزئةالسلفی)، ج ۱، ص ۳۹۹، چاپ محمدسعیدبن عمر ادریس، ریاض ۱۴۰۹/۱۹۸۹.
و دیگر شهرها پرداخته است.۱.۸ - استناد به الارشادمحدّثان به این کتاب بسیار توجه داشته و به آن استناد میکردهاند [۴۶]
جمالالدین یوسف مزی، تهذیبالکمال فی اسماء الرجال، ج ۱، ص ۳۸۳، چاپ بشار عواد معروف، بیروت، ۱۲۴۲۲/۲۰۰۲.
[۴۷]
جمالالدین یوسف مزی، تهذیبالکمال فی اسماء الرجال، ج ۸، ص۴۱۰، چاپ بشار عواد معروف، بیروت، ۱۲۴۲۲/۲۰۰۲.
[۴۸]
جمالالدین یوسف مزی، تهذیبالکمال فی اسماء الرجال، ج ۹، ص ۲۵۱، چاپ بشار عواد معروف، بیروت، ۱۲۴۲۲/۲۰۰۲.
[۴۹]
محمدبن احمدبن عثمان ذهبی، سیر اعلامالنبلاء، ج ۹، ص ۲۳۴.
[۵۰]
محمدبن احمدبن عثمان ذهبی، سیر اعلامالنبلاء، ج ۱۴، ص ۱۱۶.
با اینهمه، ذهبی [۵۱]
ذهبقی، تذکرةالحفاظ، ج ۳، ص ۱۱۲۴.
این کتاب را، به سبب اشتباهات فراوان آن، نقد کرده است.این کتاب با تحقیق محمدسعیدبن عمر ادریس، در ۱۴۰۹/۱۹۸۹ در ریاض منتشر شده است. ۱.۹ - دیگر آثار خلیلیدیگر آثار خلیلی عبارتاند از: ۱) فضائل قزوین ، که رافعی [۵۲]
عبدالکریمبن محمد رافعی، التدوین فی اخبار قزوین، ج ۱، ص ۵۱، چاپ عزیزاللّه عطاردی، تهران، ۱۳۷۶ ش.
[۵۳]
عبدالکریمبن محمد رافعی، التدوین فی اخبار قزوین، ج ۳، ص ۱۳۲، چاپ عزیزاللّه عطاردی، تهران، ۱۳۷۶ ش.
از آن نام برده و احادیثی نیز از آن نقل کرده است. ۲) تاریخ قزوین ، که رافعی [۵۴]
عبدالکریمبن محمد رافعی، التدوین فی اخبار قزوین، ج ۲، ص ۴۰۶، چاپ عزیزاللّه عطاردی، تهران، ۱۳۷۶ ش.
از آن با عنوان تاریخ قزوین و فضائلها یاد کرده، که ظاهراً غیر از فضائل قزوین، و شامل شرححال محدّثان و عالمان قزوین بوده، ولی رافعی [۵۵]
عبدالکریمبن محمد رافعی، التدوین فی اخبار قزوین، ج ۱، ص۱۰، چاپ عزیزاللّه عطاردی، تهران، ۱۳۷۶ ش.
آن را در ذکر متقدمان، وافی ندانسته است.احتمالاً سخن حاکم نیشابوری ، استاد خلیلی، دربارۀ اقدام محدّثان به تدوین تاریخ شهرهای خود و نیز مطالعۀ تاریخ نیشابور حاکم نیشابوری [۵۶]
ابویعلی خلیلبن عبدالله خلیلی، کتاب الارشاد الی معرفة علماء الحدیث (من تجزئةالسلفی)، ج ۳، ص ۸۵۳، چاپ محمدسعیدبن عمر ادریس، ریاض ۱۴۰۹/۱۹۸۹.
سبب شده است که خلیلی این کتاب را تألیف کند.مزّی [۵۷]
جمالالدین یوسف مزی، تهذیبالکمال فی اسماء الرجال، ج ۲۷، ص ۴۱، چاپ بشار عواد معروف، بیروت، ۱۲۴۲۲/۲۰۰۲.
و ابنحجر عسقلانی [۵۸]
احمدبن علی ابنحجر عسقلانی، لسانالمیزان، ج ۵، ص ۲۶۱، بیروت، ۱۳۹۰.
از این کتاب نام برده و از آن نقل قول کردهاند. ۳) طبقات الصحابة ، که در مقدمة الارشاد [۵۹]
ابویعلی خلیلبن عبدالله خلیلی، کتاب الارشاد الی معرفة علماء الحدیث (من تجزئةالسلفی)، ج ۱، ص ۱۵۶، چاپ محمدسعیدبن عمر ادریس، ریاض ۱۴۰۹/۱۹۸۹.
از تصمیم خود برای نوشتن آن سخن گفته است. ۴) کتاب مشیخة، دربارة مشایخ حدیثی که آنها را دیده و از آنها حدیث شنیده است یا به او اجازۀ نقل حدیث دادهاند گرچه آنها را ندیده بوده. [۶۰]
عبدالکریمبن محمد رافعی، التدوین فی اخبار قزوین، ج ۱، ص ۱۱۹، چاپ عزیزاللّه عطاردی، تهران، ۱۳۷۶ ش.
[۶۱]
محمدبن جعفر کتانی، الرسالة المستطرفة لبیان مشهور کتب السنة المشرفة، ج۱، ص ۱۱۶، کراچی ۱۳۷۹/۱۹۶۰ م.
۵) مشایخ ابنسلمه قطان ، که ذهبی [۶۲]
محمدبن احمدبن عثمان ذهبی، سیر اعلامالنبلاء، ج ۱۳، ص۱۹۰.
[۶۳]
محمدبن احمدبن عثمان ذهبی، سیر اعلامالنبلاء، ج۱، ص ۸۸.
آن را در شمار تألیفات خلیلی آورده است. ۶) جزء فی طرق حدیث الاعمی الذی سقط فی البئر ، که ابنحجر عسقلانی از آن در التلخیص الحبیر [۶۴]
احمدبن علی ابنحجر عسقلانی، تلخیص الحبیر فی أحادیث الرافعی الکبیر، ج ۱، ص ۱۱۵، چاپ سیدعبدالله هاشم الیمانی المدنی، مدینه منوره، ۱۳۸۴/۱۹۶۴.
یاد نموده و آن را محمد اسحاق محمدابراهیم تصحیح و چاپ کرده است (ریاض ۱۴۲۰). ۷) فوائد فی الحدیث ، که رافعی [۶۵]
عبدالکریمبن محمد رافعی، التدوین فی اخبار قزوین، ج ۱، ص ۲۴۲، چاپ عزیزاللّه عطاردی، تهران، ۱۳۷۶ ش.
و ابنحجر عسقلانی در تغلیق التعلیق [۶۶]
احمدبن علی ابنحجر عسقلانی، تغلیق التعلیق علی صحیح البخاری، ج ۲، ص ۴۸۹، چاپ سعید عبدالرحمن موسی القزقی، بیروت ـ عمان، ۱۴۰۵.
[۶۷]
ابویعلی خلیلبن عبدالله خلیلی، کتاب الارشاد الی معرفة علماء الحدیث (من تجزئةالسلفی)، ج۱، ص ۳۲، چاپ محمدسعیدبن عمر ادریس، ریاض ۱۴۰۹/۱۹۸۹.
از آن یاد کردهاند.۲ - فهرست منابع(۱) علیبن هبةالله ابنماکولا، اکمال الکمال، حیدرآباد دکن ۱۳۸۱. (۲) محمدبن احمدبن عثمان ذهبی، تاریخالاسلام و وفیات المشاهیر و الاعلام، چاپ بشار عواد معروف، بیروت ۱۴۲۴/۲۰۰۳. (۳) محمدبن احمدبن عثمان ذهبی، سیر اعلامالنبلاء. (۴) عبدالکریمبن محمد رافعی، التدوین فی اخبار قزوین، چاپ عزیزاللّه عطاردی، تهران، ۱۳۷۶ ش. (۵) ابویعلی خلیلبن عبدالله خلیلی، کتاب الارشاد الی معرفة علماء الحدیث (من تجزئةالسلفی)، چاپ محمدسعیدبن عمر ادریس، ریاض ۱۴۰۹/۱۹۸۹. (۶) ابویعلی خلیلبن عبدالله خلیلی، جزء من حدیث و فوائد الخلیلی، چاپ محمداسحاق محمدابراهیم، در مجلةالاحمدیة (ظاهراً ریاض) شماره سوم محرم ۱۴۲۰. (۷) احمدبن علی ابنحجر عسقلانی، تغلیق التعلیق علی صحیح البخاری، چاپ سعید عبدالرحمن موسی القزقی، بیروت ـ عمان، ۱۴۰۵. (۸) احمدبن علی ابنحجر عسقلانی، لسانالمیزان، بیروت، ۱۳۹۰. (۹) احمدبن علی ابنحجر عسقلانی، تلخیص الحبیر فی أحادیث الرافعی الکبیر، چاپ سیدعبدالله هاشم الیمانی المدنی، مدینه منوره، ۱۳۸۴/۱۹۶۴. (۱۰) حاجیخلیفه، کشفالظنون. (۱۱) جمالالدین یوسف مزی، تهذیبالکمال فی اسماء الرجال، چاپ بشار عواد معروف، بیروت، ۱۲۴۲۲/۲۰۰۲. (۱۲) خلیلبن ایبک صفدی، الوافی بالوفیات. (۱۳) محمدبن جعفر کتانی، الرسالة المستطرفة لبیان مشهور کتب السنة المشرفة، کراچی ۱۳۷۹/۱۹۶۰ م. (۱۴) ابنعماد حنبلی، شذرات الذهب. (۱۵) عبدالرحمان سیوطی، طبقاتالحفاظ، چاپ علیمحمد عمر، قاهره ۱۴۱۷/ ۱۹۹۶. (۱۶) محمدبن احمد ذهبی، العبر فی خبر من غبر، چاپ فؤاد سید، کویت ۱۹۸۴. (۱۷) علیبن سلیمان یافعی، مرآةالجنان، بیروت ۱۴۱۷/۱۹۹۷. ۳ - پانویس
۴ - منبعدانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «خلیلی قزوینی»، شماره۵۰۷۰. |